سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حضرت عشق جل جلاله
 

 

تلفن زنگ می زند. رفیقم است . می پرسد چه کار می کردی؟

می گویم کتاب می خواندم.

_کی از شر این کتابهایت راحت می شوی؟

_ من از کتاب خواندن، لذت می برم.

_ لذت؟!! تو دیگر چه جور آدمی هستی؟!

این یک داستان ساختگی بیش نبود. اماآنچه در پایین می آید واقعی است:

حدود سیزده چهارده سال قبل جایی نوشته بود:

مرحوم امام می فرموده که وقتی هنگام مرگ فرامی رسد، شیطان، چیزهایی را که انسان به آنها علاقه دارد جلوی چشمش می آورد و می گوید اگر «لااله الاالله» گفتی خرابش می کنم!

این چیزها شامل هر چیز مورد علاقه شخص می شود .فرموده بودند حتی علاقه یک طلبه به کتابهایش.

من آن زمان، طلبه نبودم. با خودم فکر می کردم، مگر می شود انسان به کتاب هم علاقه داشته باشد.آخر کتاب؟!! کتاب که دیگر علاقه داشتن ندارد؟!! واقعا طلبه ها به کتابهایشان علاقه دارند؟!

بعد گذشت و طلبه شدیم و الان دوازدهمین سال طلبگی است .

سالها است که به لطف پروردگار، به کتاب و علم آموزی علاقه مند هستم .

نه فقط کتابهای دینی.بلکه از فیزیک، شیمی، روانشناسی، و خلاصه هرچی به ذهن مبارکتان برسد بگیر و به قول قمی ها راست شکمت برو جلو!!

یعنی از علم آموزی لذت می برم.

بله. لذت، ‌فقط تخمه شکستن و بیرون انداختن پوستش از لای شیشه اتومبیل نیست!

لذت، فقط خوردن پرتقال و انداختن پوستش در خیابان  نیست!

لذت، فقط پارک دوبل و سوبل کردن نیست!

لذت فقط رفتن به جنگل در یک روز بهاری و مرغ سرخ کردن روی زغال و باقی گذاشتن مقدار زیادی آشغال در مکان حادثه نیست!

لذت این نیست که حال که به خاطر گردش زمانه، تازه به دوران رسیده شده ایم، به همه پز دهیم و فخر بفروشیم که من آنم که رستم بود پهلوان!

لذت فقط مهمانی گرفتن با دوستان و اقوام در یک آپارتمان تا نیمه شب و آزار همسایه ها نیست!

لذت این نیست که کلی وقت و انرژی صرف کنیم تا پولی درآوریم از هر راهی که شده و لباسی با مدجدیدی(پاره یا کهنه نما!!)بپوشیم تا چشم فلانی در آید!

برای انسان بافرهنگ، بعضی از اینها اصلا لذت نیست؛ نه اینکه اینها لذت باشد و چیزهای دیگری هم لذت باشد.

گاهی چیزهایی برای انسان وجود دارد که لذتش می تواند از خوردن آن قسمت سرخ شده مرغ در یک روز بهاری هم بیشتر باشد!

مثل لذت فهمیدن

لذت شناختن خود

لذت نگاه به آسمان و اندیشیدن به پروردگار هستی(اگر چه ستاره هایش را با دود ماشینهایمان استتار کرده ایم!)  

لذت کمک به دیگران

لذت ساده زیستی  در عین ملیاردر بودن و ساختن موسسات خیریه با پولمان!

لذت تواضع در عین بزرگی!

لذت بخشش در عین قدرت!

لذت چشم و همچشمی نکردن در این امور زودگذر و بازی های بچه گانه!

لذت کتاب خریدن به جای تنقلات!

باید دامنه لذاتمان را به چیزهایی که هم واقعا لذت دارند و هم مفید اند گسترش دهیم. لذت هایی که لذت انسانیتمان محسوب می شوند؛ نه لذت نفسمان.

به امید عمل کردن خود و جامعه به فرهنگی که لای کتابهایمان خاک می خورد یا برای هم صحبتی در مهمانی ها فقط درباره خوبی اش حرف می زنیم...

 


[ پنج شنبه 91/11/19 ] [ 7:57 صبح ] [ محمدحسین بلاغی ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
لینک دوستان
امکانات وب


بازدید امروز: 30
بازدید دیروز: 58
کل بازدیدها: 335411





Powered by WebGozar