سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حضرت عشق جل جلاله
 

خیلی از اوقاتی که می خواهد فضائل اهل بیت را بگویند، به مسائلی استناد می شود که نمی دانم استناد به انها برای معرفی اهل بیت چه مقدار با شان ایشان سازگار باشد و حقیقت وجودی ایشان را نشان دهد

بله فاطمه گندم آسیاب می کرد

شاید این را می گویند که گفته باشند ایشان ساده زیست بوده است

اما مساله اصلی این است که:

فاطمه به معرفتش فاطمه بود نه صرفا به آسیاب کردنش؛ که آسیاب کردنش هم از معرفتش نشات گرفته بود

حقیردر مواقع حساس دعا‌، از حضرت عشق جل و علا، معمولا سه درخواست دارم:

1 . معرفت: معرفت نه به معنای بامعرفت بودن و با مرام بودن که بین مردم کوچه و بازار است. بلکه معرفت به معنای درک حقیقت هستی از میان این همه تخیلات متشتت بشر ضعیف و نادانی که از روی جهل، به علم نداشته اش می بالد! تا جایی که ادعا می کند دوران پیامبران تمام شده است و خدا اداره بشریت را به عقل بشر سپرده است!

2 . یقین: از پروردگارم می خواهم که به آن معرفتی که به من داده یقین داشته باشم.

3 . ایمان: همه ما یقین داریم که خواهیم مرد. اما ایمان نداریم. ایمان مرتبه ای بالاتر از یقین است. می خواهم که به آن معرفت، ایمان یابم.

جایگاه و ارزش اهل بیت، به معرفتشان بوده و هست. معرفتی که عصمت آنها را در پی داشته است. درک حقیقت هستی آن هم در حد ایمان است که فاطمه را فاطمه کرد و این معرفت بود که منشا ساده زیستی ایشان بود که خود، گندم آسیاب می کرد با اینکه می توانست به خادمش دستور دهد، که فاطمه اهل دستور دادن نبود.

فاطمه به معرفتش فاطمه بود

 

 


[ یکشنبه 93/1/31 ] [ 11:42 صبح ] [ محمدحسین بلاغی ] [ نظر ]

هر دو رستم باشد اما این کجا و آن کجا

{مسلمین در سال 14 هجرى پس از تسخیر ساحل چپ فرات، در محل قادسیه به سردارى سعد بن ابى وقاص، ایرانیان را که تحت فرمان رستم پسر فرخزاد بودند، شکستى سخت دادند و درفش کاویان، یعنى پرچم ملى ایرانیان را به غنیمت بردند. دو سال بعد، یعنى در سال 16 هجرى، مداین، پایتخت ساسانیان، به تصرف اعراب درآمد. اعراب طبق معمول به غارت پرداختند. به هریک از 60 هزار عربى که در این نبرد شرکت کردند، 12 هزار درهم رسید و از جمله غنایم این جنگ، فرش بزرگ جواهرنشان بود که آن را بهارستان مى‏خواندند. (تاریخ اجتماعی ایران. ج 2 . ص49)}

این، در حالی بوده است که ایران، ‌دارای یک پادشاهی و سیستم کشورداری منظم بوده است و لشکر مجزاداشته است. در حالی که اعراب (این لفظ را به کار می برم چون اعراب به اسم اسلام خیلی کارها کردند که اسلامی نبود و در واقع به اسم اسلام به کام اعراب بود) هنوز لشکری منظم و مجزا نداشته اند:

{تا اواخر خلافت ابوبکر، حمله به خاک ایران در نظر اعراب کارى خطرناک مى‏نمود ولى در دوره خلافت عمر یکى از امراى عرب نامه‏اى به او نوشت و او را از وضع آشفته ایران آگاه ساخت. عمر پس از تحقیق، پیشنهاد او را پذیرفت و مردم را به نماز جماعت دعوت کرد و در پایان نماز، مسلمین را به حمله و جنگ با ایرانیان تشویق کرد.» مردم او را به همراهى خود در این جنگ امیدوار کردند و او خوشوقت شد و با عقلاى قوم به مشاوره پرداخت. یاران او با آمدن عمر به میدان جنگ موافقت نکردند و گفتند: «بهتر آن است که تو بمانى و یکى از افراد صحابه را بفرستى و همواره او را تقویت نمایى و مراقب اوضاع باشى.» عمر نظر استوار یاران را پذیرفت و براى اعلام نظر جدید خود، بار دیگر مسلمین را فراخواند و به منبر رفت و خطاب به مردم گفت:

  «به حقیقت سوگند، قصد خودم آن بود که در این سفر با شما همراه باشم، لکن فرزانگان قوم مرا منصرف کردند.» سپس از مردم سؤال کرد که کدامیک از اصحاب را شایسته فرماندهى مى‏دانید.

در این هنگام نامه‏اى از سعد بن ابى وقاص به دست عمر رسید. همه حضار که از شایستگى سعد باخبر بودند، او را لایق این سمت معرفى کردند. عمر بیدرنگ سعد را احضار و به فرماندهى برگزید.(تاریخ اجتماعى ایران، ج‏2، ص: 47)}

ایرانیان که اصلا اعراب را قابل مقایسه با خود نمی دیدند، آنها را مسخره می کردند:

{سعد با سپاهیان خود رو به ایران آوردند و عمر تا چند فرسخ آنان را بدرقه کرد و سپس ضمن خطابه بار دیگر آنان را به جنگ تحریص، و با آنها وداع کرد و به مدینه بازگشت.

سعد به پیشروى خود ادامه داد و همواره از وضع خود و سپاهیان با نامه و پیام عمر را آگاه مى‏ساخت و عمر نیز او را با نیروهاى جدید کمک مى‏کرد. چون خبر پیشروى سعد و یارانش به ایران رسید، رستم فرخزاد را با سى‏هزار سپاه به جنگ او فرستادند. قبل از جنگ سفرایى بین طرفین مبادله شد. ایرانیان اعراب چادرنشین را که با سنان و شمشیر و کمان مجهز بودند، مسخره مى‏کردند.}

این را مقایسه کنید با دفاع مقدس هشت ساله خودمان.

دفاع مقدس

دورانی که تقریبا همه دنیا غیر از سوریه، با ما مخالف بود و یا ما را کمک نمی کرد و یا مخالفت هم داشت و به صدام انواع سلاح های شیمیایی و ... هدیه می دادند. در مقابل، ماباید حتی سیم خاردار را با التماس و به چند برابر قیمت از واسطه ها تهیه می کردیم. اما توانستیم هشت سال با دست خالی در مقابل همه دنیا ایستادگی کنیم.

دفاع مقدس

یادآوری می کنم که دولت ساسانی در مقابل اعراب، طی دوسال پایتختشان سقوط کرد!!

همین اعراب، در جنگ شش روزه مقابل رژیم صهیونیستی، شکست سختی خوردند.


جنگ شش روزه

جنگ شش روزه

اما همان رژیم، مقابل عده کمی بسیجی در جنگ سی و سه روزه، ابهتش فرو ریخت و آبرویش رفت.

نیروهای حزب الله

جنگ سی و سه روزه

اگر با کمی دقت بین این جنگ ها و این پیروزی ها و شکست ها مقایسه کنیم، به تاثیر اعتقاد، در اعمال پی خواهیم برد. در موارد شکست، ضعف اعتقاد موج می زند و در موارد پیروزی، قوت اعتقاد و طلب شهادت، نمایان است.

اگر ما توانستیم هشت سال با دست خالی در مقابل تمام دنیا بایستیم، بخاطر قوت اعتقادات ملت، شهادت طلبی و اطاعت از رهبری بود. اگر از این نقاط قوت نگهداری نکنیم، شکست قادسیه در راه است...

کسانی که اعتقادات این ملت را مورد تهاجم قرار داده اند، با تفکر ولایت مداری و شهادت طلبی مقابله می کنند و می خواهند که ایران، سراسر غربی شود، خواسته یا ناخواسته، شکست قادسیه را طلب کرده اند.

اگر رستم در نبرد قادسیه شکست خورد، و اگر رستم ها در دفاع مقدس، پیروز شدند، بخاطر تفاوت در اعتقاد، شهادت طلبی و رهبری مستحکم و شجاع بود.

در)مجموعه‏آثاراستادشهیدمطهرى، ج‏14، ص: 313) آمده است:

{اولین چیزى که اسلام از ایران گرفت، تشتت افکار و عقاید مذهبى بود و به جاى آن وحدت عقیده برقرار کرد. این کار براى اولین بار به وسیله اسلام در این مرزوبوم صورت گرفت. مردم شرق و غرب و شمال و جنوب این کشور که برخى سامى و برخى آریایى بودند و زبانها و عقاید گوناگون داشتند و تا آن وقت رابط میان آنها فقط زور و حکومت بود، براى اولین بار به یک فلسفه گرویدند. فکر واحد، آرمان واحد، ایده آل واحد پیدا کردند، احساسات برادرى میان آنها پیدا شد. هرچند این کار به تدریج در طول چهار قرن انجام گرفت، ولى سرانجام صورت گرفت و از آن وقت تا کنون در حدود 98 درصد این مردم چنین‏اند. رژیم موبدى با اینکه تقریباً مساوى همین مدت بر ایران حکومت کرد و همواره مى‏کوشید وحدت عقیده بر اساس زردشتى‏گرى ایجاد کند موفق نشد، ولى اسلام با آنکه حکومت و سیطره سیاسى عرب پس از دو قرن از این کشور رخت بر بست، به حکم جاذبه معنوى و نیروى اقناعى که در محتواى خود این دین است در ایران و چندین کشور دیگر این توفیق را حاصل کرد.}

پس از حمله اعراب به ایران، تا سالها عملا کشور ایران وجود نداشت و ایران به ایالت های مختلفی تقسیم شده بود که بخش هایی از حکومت اعراب به حساب می آمد. تا اینکه شاه اسماعیل صفوی دوباره توانست کشور ایران را تشکیل دهد و با ترویج تفکر شیعی در این منطقه، بر یک اتحاد فکری مستحکمتر از گذشته تاکید نمود که امروز هم ما با همان اتحاد، در مقابل تمام دنیا ایستاده ایم.

بیایید بیش از این، مواظب این اتحادمان باشیم و اجازه ندهیم دشمنانمان به اسم ایران و عناوین دیگر، این اتحاد را از ما بگیرند. امروز تمام دستگاه های دنیای سلطه، تلاش می کنند با ترویج انواع مکتب ها از اباهه گری گرفته تا مسیحیت و عرفان های کاذب و ملی گرایی و غیره و غیره، این اتحاد فرهنگی را از ما بگیرند. چون با این اتحاد فرهنگی است که کلام ولی فقیه برش دارد و تا این باشد، به مملکت شما آسیبی نخواهد رسید.

 


[ یکشنبه 93/1/24 ] [ 11:42 صبح ] [ محمدحسین بلاغی ] [ نظر ]

زن از نگاه اسلام و غرب


[ چهارشنبه 93/1/20 ] [ 8:51 عصر ] [ محمدحسین بلاغی ] [ نظر ]

دیشب در بخش های مختلف خبری دیده شد و زیرنویس تلوزیون هم نوشت که برخی از مراجع عظام تقلید فرموده اند که کسانی که نیاز ندارند یارانه دریافت نکنند. امروز در بین دو کلاس درس خارج، دوستان به این حرکت اعتراض داشتند و آنرا یک سیاست مزورانه می دانستند.

بیان برخی از مراجع بزرگوار، بیشتر به توصیه می ماند و بیان برخی، حرمت را در نظر مجسم می کرد.

در مورد این مساله چند نکته به ذهن حقیر می رسد:

1 . اگر این مساله در حد توصیه باشد مساله ای پسندیده است و بحثی در آن نیست؛ اگرچه باید روشنتر بیان می شد.

2 . اگر منظور ایشان حرمت باشد، آیا کسانی مثل خود آقای رئیس جمهور که تا دیروز یارانه دریافت می کرده اند، کار حرامی انجام می داده اند؟!

3 . آیا یارانه هایی که به صورت مستقیم به مردم نمی دهند بلکه به کالاهایی مثل بنزین تعلق گرفته است، برای کسانی که نیاز ندارند حرام است؟!

4 . تا قبل از دوره احمدی نژاد که این بحث یارانه نبود استفاده از کالاهایی که یارانه بر آنها بوده است برای کسانی که نیاز نداشته اند چه حکمی داشته است؟!

5 . چرا در مسائل دیگر خصوصا مسائل فرهنگی از ایشان اسفتاء نمی شود؟ چرا وقتی وزارت ارشاد می خواهد مجوز تک خوانی زن را صادر کند از ایشان استفتاءنمی کند؟!!

6 . نکته ای که در این میان بسیار مهم به نظر می رسد، این است که سوالی که از این بزرگواران شده است به چه نحو بوده است؟!

قبلا هم عرض کرده ام که این دولت در حرف زدن و سیاست بازی، تبهر ویژه دارد. بدبخت احمدی نژاد این کارها را بلد نبود. احمدی نژاد راه مایه گذاشتن از ولایت، شهدا، ‌جانبازان و علما را اینگونه و با این تبهر، نمی دانست.

به قول یکی از دوستان، در دل ما ماند که یک مرد در این نظام به مسئولیت برسد و از شهدا و جانبازان مایه نگذارد!

یکی از بزرگان روزی دید که یکی از مریدانش علفی را جلو بزی گرفته است تا آن حیوان جلو آید و آن را بگیرد. آن بزرگ فرمود که با تو قطع رابطه خواهم کرد. چون به این حیوان دروغ گفتی!

این خیلی بد است که در حرف و ظاهر اینگونه نشان داده شود که قصد ادامه راه شهدا و ترویج فرهنگ شهادت را داریم و به نظر علما احترام می گذاریم. اما در عمل به نحو دیگر عمل کنیم.

همین علمایی که دیشب این مطالب از ایشان منتشر شد، بارها به مسائل فرهنگی این دولت اعتراض کرده اند. چند هفته قبل آقایان سبحانی، مکارم،‌ و نوری همدانی، وزیر علوم را به حضور نپذیرفتند.

جناب وزیر ارشاد در جریان مجوز تک خوانی زن گفته بود که این مساله بین همه علما اتفاقی نیست.

عرض می کنم جناب وزیر. بحث حرمت گرفتن یارانه برای افراد غیر نیازمند هم بین همه علما اتفاقی نیست. چرا وقتی به نفع دولت است اینگونه ترویج و بیان می شود. اما وقتی به ضررش است به نحو دیگر عمل می شود؟!!

این درست است که افراد نیازمند یارانه را دریافت نکنند. اما مگر نه اینکه احمدی نژاد بارها این تقاضا را داشت. چرا خود آقای روحانی تا چندی پیش یارانه دریافت می کرده اند؟!

امیدوارم مردم نیازمند فریب ایجاد جو کاذب نخورند و از یارانه انصراف ندهند که بعید می دانم فرداروزی که نیازشان معلوم شد، دیگر راه بازگشتی باشد.

حقیر توصیه می کنم کسانی که مقلد این بزرگواران هستند، از ایشان در مورد این مساله استفاء کتبی کنند.

 

خداوند همه ما را عملا اهل اعتدال قرار دهد.


[ سه شنبه 93/1/19 ] [ 9:26 صبح ] [ محمدحسین بلاغی ] [ نظر ]

هستند در این نسل جدید آماده خور! بچه هایی که تقریبا حاضر به هیچ گونه کمکی به خانواده نیستند. حتی ممکن است برای تفریح رفتن هم در انجام امورات کمکی نکنند و صرفا منتظراند دیگران همه کارها را انجام دهند و اگر بد دل نبودند و بدشان نمی آمد، از این هم دریغ نمی کردند که دیگران لقمه در دهانشان گذارند! در حالی که خوشی تفریح، به کمک کردنها و همراهی کردن هایش است.

ریشه اجتماعی جامعه، اجتماع کوچک خانواده است که اگر کسی در خانه، اجتماعی بود،‌ در جامعه هم می تواند اجتماعی باشد. در واقع اجتماعی بودن را باید در خانه آموخت. (بزرگی می فرمود اطاعت از امام زمان(عج) را از اطاعت از ولایت فقیه بیاموزید.)

اجتماعی بودن در خانه، به همراهی کردن با دیگران در همه امورات است و همراهی کردن در همه امورات، به بخشش و از خود گذشتگی وابسته است.

همراهی کردن با دیگران به این معنی نیست که هرچه دیگران گفتند ما بپذیریم. بلکه یعنی بتوانیم با دیگران تعامل سازنده داشته باشیم و زمانی هم که نظر دیگران را قبول نداریم بتوانیم با روشی درست و منطقی مخالفت خود را ابراز داریم و با هم کنار آییم.

امیر مومنان ع می فرمایند آنچه برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند.

اگر آحاد جامعه به فکر دیگران باشند و در واقع، ‌اجتماعی و نه فردی،‌ بیاندیشند، آن وقت است که جامعه می تواند حرکت جهادی انجام دهد.

خبرنگای از آقای قالیباف سوال کرد: «به نظرشما جامعه امروز ما با زمان جنگ چه تفاوتی دارد؟»

ایشان جواب دادند:

«زمان جنگ هیچ کس به فکر خودش نبود و الان همه به فکر خودش است.»

با چنین جامعه ای آیا می توان حرکت جهادی انجام داد؟!

با تفکر ماده گرایی و ماده پرستی نمی توان جهادی عمل کرد. چون نمی توان به فکر دیگران بود. در صورتی می توان به فکر دیگران بود که خدا و قبر و قیامت را در نظر داشت. زمانی که ایمان قوی شود، ‌روحیه جهادی خود به خود می آید و نبود روحیه جهادی در جامعه دلالت بر ضعف ایمان دارد.

 

اگر ایمان ضعیف شد، رقابت، در مراسمات مذهبی هم به این می شود که هر هیاتی که علمش بزرگتر بود و صدای بلندگویش بلندتر و جمعیتش بیشتر، موفق تر است!


[ شنبه 93/1/9 ] [ 11:14 صبح ] [ محمدحسین بلاغی ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
لینک دوستان
امکانات وب


بازدید امروز: 18
بازدید دیروز: 24
کل بازدیدها: 340091





Powered by WebGozar