حضرت عشق جل جلاله |
مدت زیادی است که در کنار صفحه مدیریت وبلاگم تبلیغات کالایی(مربوط به فروشگاه سریر شاپ که در فاکتورش افراشاپ نوشته شده) را می دیدم . تا به حال بی خیالش شده بودم تا اینکه بالاخره این تبلیغات اثرش را گذاشت! خصوصا با توجه به اینکه هزینه را لازم نیست مجازی پرداخت کرد؛ بلکه به پستچی داده می شود. اما وقتی پستچی ، کالای خریداری شده را آورد، از انجا که منزل ما طبقه چهار است(و آسانسور هم ندارد!) وقتی زنگ زد و گفت، تا ما رفتیم پایین، رفته بود!! با ماشین به دنبالش رفتم و کالا را تحویل گرفتم. اما متاسفانه، کالا خراب بود! خب باید چه می کردم؟! باید با فروشگاهش تماس می گرفتم. شماره تلفنش را گرفتم. هرچه زنگ زدم یا اشغال بود و یا گوشی برداشته نشد! تلفن همراهشان هم که خاموش بود! ایمیل زدم جواب ندادند. رفتم به بخش سفارش کالا و در آنجا با سفارش جدید، پیام گذاشتم و جریان را گفتم و شماره ام را نوشتم.آنجا را حتما می دیدند دیگر.همانجور که یک بار دیده بودند و کالا ارسال شده بود. اما باز خبری نشد!! بعد از مدتی به گوشی بنده زنگ زدند و گفتند مشکلی بوده؟ برایشان توضیح دادم. قرار شد پیگیری کنند و خبر دهند. اما از قبل از عید نوروز تاکنون منتظرم و خبری نشده!!!! یک انتقاد به آقای فخری دارم که ما در اینجا با هم رفاقتی داریم و شما که تبلیغاتی در اینجا می گذارید، باید به گونه ای باشد که دوستان شما متضرر نشوند و پیگیر این مسئله باشید و فقط نباید به فکر پولش باشید! مطلب دیگر در مورد فروشگاه (سریر شاپ یا افراشاپ) است که شما اگر دین هم ندارید، به فکر آبروی خودو سودتان باشید. این کار درستی نیست که تلفن و ایمیل را جواب ندهید؛ اگرچه کالا هم درست باشد و اصلا مشکلی نباشد. این ، یک مشکل فرهنگی است که ما تلفن ها را جواب ندهیم که متاسفانه در بین مردم رواج دارد. بعضی ها که کمی مقام پیدا می کنند یا ... دیگر تلفن جواب نمی دهند با اینکه مزاحم و مسئله خاصی هم ندارند. این ،یک مشکل فرهنگی است.
نتیجه: دوستان به هوش باشند که از فروشگاه (سریرشاپ یا افراشاپ) خرید نکنند.
[ سه شنبه 92/1/27 ] [ 11:6 عصر ] [ محمدحسین بلاغی ]
[ نظر ]
شما می روید نان بخرید ، سیب زمینی بخرید، قسط بپردازید ... خلاصه برای انجام کاری به مکانی عمومی می روید. آیا جنس مخالف شما حق دارد شما را از نظر جنسی تحریک کند؟ به چه حقی در کوچه و خیابان دلبری می کنند بعضی ها؟! به قرآن و اسلام کار نداریم. نمی گوییم گناه است و عذاب دارد و... می گوییم آیا کسی چنین حقی دارد که جنس مخالفش را در مکانی عمومی تحریک جنسی کند؟. مرد باشد یا زن. خصوصا که فقط تحریک می کند و اجازه پیشروی ندارد!! آقای قرائتی به زنها می فرمودند: شما قبول نمی کنید که شوهر شما نود و نه درصد شما را دوست داشته باشد و یک در صد زن دیگری را و توجهش به او باشد. پس چرا دل شوهران مردم را در خیابان متوجه خود می کنید؟ آن هم بیش از یک درصد! [ یکشنبه 92/1/25 ] [ 10:24 عصر ] [ محمدحسین بلاغی ]
[ نظر ]
[ جمعه 92/1/23 ] [ 9:44 عصر ] [ محمدحسین بلاغی ]
[ نظر ]
دینداری در جامعه ما از زندگی مردم ما جدا شده است. این چکیده کلامی از آقای جوادی آملی است. یعنی مردم زمان مراسمات دینی مثل محرم و رمضان، به دنبال مراسمات می روند و وقتی به زندگی باز می گردند کار خود را انجام می دهند و کاری به دین ندارند. کم نیستند مذهبی هایی که وقتی به عملکرد اجتماعیشان نگاه کنید می بیند که افراد قالتاق و کلاهبرداری اند. یک دینداری احساسی داریم. همانطور که برای علی اصغر ع خوب گریه می کنیم خوب هم سر علی اکبرهای جامعه کلاه می گذاریم. این مشکل، در ملی گراییمان هم هست. یعنی وقتی ادعای ایران دوستی می کنیم، هیچوقت منظورمان این نیست که اگر یک مقام و مسئولیتی داشتیم بخاطر ملت و کشورمان حاظریم اختلاس نکنیم، دزدی نکنیم، وجدان کاری داشته باشیم و... . خیلی از کسانی که می گویند محمد ص پیامبر عربهاست و کورش پیامبر ما، نه کورش را قبول دارند و نه محمد را . بلکه به دنبال راه فرار از مسئولیت اند و یک جوری می خواهند ملی گرایی را جایگزین قوانین دینی کنند. شاید فکر می کنند از این راه بهتر می شود از عمل گرایی و قانون مداری گریخت! همانطور که خیلی از مذهبی ها قوانین دین را اجرا نمی کنند، خیلی از ملی گراها هم قوانین ملیت را اجرا نمی کنند. همانطور که دینداریمان احساسی است ، ملی گرایی مان هم احساسی است. تا قانون مدار نشویم، و عمل گرا نشویم و فقط به احساسات و حرف زدن بسنده کنیم، پیشرفت در کار نیست. الان که قبل از انتخابات است، به جای اینکه گروه ها و افراد، برنامه دهند، صرفا افراد، موضوعیت دارند و در تبلیغات هم یک تبلیغات احساسی روی فرد می شود و یکی رای می آورد و ادامه ماجرا!! این مشکل را فقط با فرهنگ سازی می شود حل کرد. [ چهارشنبه 92/1/21 ] [ 5:13 عصر ] [ محمدحسین بلاغی ]
[ نظر ]
مسافرتی طولانی داشتیم . از شمال تا جنوب . اما من همیشه از جنوب بیشتر خوشم می آمده . هم مردمش، هم طبیعتش، هم قیمت هایش همه بهتر از شمال است. اگرچه روی شمال تبلیغات فراوان شده! اگر در شمال ، کمی آب کم شود، می گویند خشکسالی همه چیز را خراب کرد، اما در جنوب خشکسالی مردم را آواره هم کند، کسی ککش هم نمی گزد!! چند روز پیش، بیست و سی، گزارشی از یکی از مناطق شمال نشان می داد که گردشگران مشکلشان این بود که وقتی می خواستند سوار قایق شوند، فاصله خشکی تا قایق کمی زیاد بود! حدود سیصد روستا در زیر سد درودزن مرودشت بخاطر بستن سد و ارسال آب آن به عنوان آب شرب به شهر شیراز، خشک شده و کشاورزیشان که برنج و گندم بوده از دست رفته و مردمش آواره شده اند. اما بیست و سی حتی یک گزارش هم در این مورد نشان نداده!! از اینها که بگذریم، تعطیلات، تعطیل! وقت کار است. به قول یکی از اساتیددانشگاه، ترم دوم، شل بگیری، سفت می خوری!! [ یکشنبه 92/1/18 ] [ 9:18 عصر ] [ محمدحسین بلاغی ]
[ نظر ]
|
|
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |