حضرت عشق جل جلاله |
از وقتی نتایج انتخابات ریاست جمهوری اعلام شده، دیده می شودکه دوستان مذهبی، نگران هستند. در این نوشتار بنده به دنبال این نیستم که اشکالات و تقصیرهایی که موجب پیروزی روحانی شد را توجیه کنم. بلکه به دنبال این هستم که بگویم نگرانی حزب الله هیچ جایگاهی ندارد و کاملا بی مورد است. این مساله را در قالب نکاتی بیان می کنم: نکته اول: دیروز فیلم شادی های مردم بخاطر پیروزی جناب روحانی را در اینترنت می دیدم.این مطلب به ذهنم آمد که خیلی از افرادی که اصل نظام را قبول نداشته اند، الان بخاطر رای آوردن یک طلبه که سالها نماینده رهبری بوده اند و هنوز هم ادعای اطاعت از ایشان را دارند، شادی می کنند.(آن هم در انتخاباتی که خودنظام آنرا برگزار کرده است!). همینقدر که این عده از مردم ، به نظام امیدوار شده اند برای نظام اسلامی بسیار مهم است . در خیلی از کشورها مثل ایران وآمریکا و... دو یا چند حزب و جناح وجوددارد که باهم رقابت دارند و هردو، داخل نظام محسوب می شوند. اگر در دوره ای یکی از اینها شکست بخورد، دیگری سر کار می آید، اما اصل نظام باقی می ماند(در روی یک پاشنه نمی چرخد!). اگر مملکت را به یک حزب تبدیل کنیم، وقتی مردم از آن حزب روی گران شدند، یعنی از اصل نظام روی گردان شده اند و این فاجعه است . اصلا اگر همینطور جلو می رفتیم، و در چند دوره آینده اصلاح طلبان وارد قدرت نمی شدند، کم کم از نظام به کلی جدا می شدند و با آنها عده زیادی از مردم هم از اصل نظام جدا می شدند. از طرف دیگر، اصولگرایان هم که دچار اختلافاتی شده بودند، به دو طیف اصلی تبدیل می شدند و شاید در چند دوره آینده، با هم چنان درگیر می شدند که یکی از آنها نیز از نظام جدا می شد. اینکه نمی شود هر از چند دوره، عده زیادی را از نظام جدا کرد. مگر رهبری نمی فرمایند جذب حد اکثری و دفع حد اقلی؟! پیروزی جناب روحانی ، شاید برای اصولگرایان شکست محسوب شود، اما برای اصل نظام، بسیار لازم و مفید بود. دوستان متوجه باشند که در مورد انتخابات، اصلاح طلب و اصولگرا و... همه، در زمین نظام بازی می کنند! نکته دوم: با رای آوردن جناب روحانی، هیچیک از طیفهای اصولگرا، نگران این نیستندکه رئیس جمهوری که به او رای داده اند، فلان خرابکاری را نکند،یا اینکه نیاز نیست کارهای ایشان را توجیه کنند، گذشته از اینها اگر گاهی دلشان هم از زمانه گرفت، انتقادی هم به دولت می کنند!! اما اگر یکی از اصولگراها مخصوصا آقای جلیلی رای آورده بود، گذشته از اینکه دائما این نگرانی وجود داشت، احتمال این هم بود که مردمی که الان به اصل نظام اعتماد کرده اند، دو سال دیگر به خیابان بریزند و اصل نظام دچار مشکلات عدیده شود. اگر این اتفاق هم نمی افتاد، مشکلاتی که در هر دولت قطعا وجود دارد، باعث می شد نماینده مذهبی ها به این زودی ها نتواند پیروز میدان شود.(روشن است که جناب روحانی هشت سال آینده«اگر به هشت سال برسد» اوضاع امروز احمدی مظلوم را دارد!) نکته سوم: یکی از مسائلی که شاید حزب الله به خاطر آن، می خواهد که یک فردمذهبی اداره امور را به دست گیرد این است که مسائل دینی مورد هجمه واقع نشود و بلکه ترویج شود. باید عرض کنم مگر در دوره جناب حاج محمود مظلوم، این مسئله چقدر رعایت می شد؟! اصلا هر مشکلی که پیش می آمد، به گردن دین می افتاد. گذشته از اینکه اتفاقاتی افتاد که اصلا برای مذهبی ها خوشایند نبود. گذشته از این، به نظر بنده همانطور که در بحث های اقتصادی مسئله خصوصی سازی مطرح است ، باید در مسائل فرهنگی هم مساله خصوصی سازی را جدی بگیریم. حتی بهتر است بگوییم خصوصی مانی(خیلی از مسائل فرهنگی به دست مردم است و نباید گذاشت که دولتی شوند)! یعنی هرکار فرهنگی که به دست خود مردم بوده، همیشه ماندگار است، اما اگر کاری دولتی شد، با رفتن آن دولت، آن مساله هم منتفی است. به عنوان مثال همین بحث های تبلیغ طلبگی که مردم عهده دار آن هستند و متاسفانه کم کم در حال دولتی شدن است در زمان هر حکومتی توسط خود مردم اجرا می شده. ما نباید دینمان را منوط به یک دولت، یا یک حزب خاص کنیم که با رفتن او،دینمان را هم از دست رفته ببینیم. بله اصل نظام، در بقاء دینمان اهمیت دارد، اما اصل نظام کجا و حزب اصولگرایی کجا؟!! آن هم اهمیت دارد ، نه اینکه کلا منوط به آن است. مساله دیگر که به صورت خاص برای مذهبی ها مهم است بحث حجاب است. سول بنده این است که در دولت جناب حاج محمود مظلوم، چقدر در این بحث به خواسته مان نزدیک شدیم؟! چه مقدار از کار را باید به صورت فرهنگی جلو برد و چه مقدارش را به صورت نظامی؟! گذشته از اینکه در دولت ایشان امثال مجله خاتون منتشر شد که بر علیه حجاب بود!! البته امیدواریم در دولت جناب روحانی، نه مجله خاتون منتشر شود و نه آن افتضاحات دوره خاتمی! نکته چهارم: دیده شده که در روزهای اخیر، برخی از اصلاح طلبان بدمستی می کنند!! اینها بایدمتوجه باشند که جناب روحانی، اصلا اصلاح طلب نیست. اینرا خود سرانشان هم اذعان کرده اند. امیدواریم چنانچه آقای حداد گفتند، ایشان به قولی که داده اند در مورد اعتدال، عمل کنند و معاندین نظام را در دولتشان جای ندهند. در غیر این صورت، ما چهار سال حاشیه خواهیم داشت نه دولت! چون موافقان نظام با ایشان درگیر خواهند شد و ایشان نمی توانند به خواسته های مردم پاسخ مناسب دهند و کارشان حاشیه پردازی می شود تا اداره دولت! اصلا پیروزی جناب روحانی نشانه اقبال مردم به سمت اصلاح طلبان نیست. تایید این مطلب، پیروزی قاطع اصولگرایان در انتخابات شورای شهر است. رای آوردن آقای روحانی بخاطر مسائل مختلفی بود که نیاز به تحلیل مفصل دارد. یکی از آنها عدم اتحاد اصول گرایان بود. برخی از دوستان می گفتند در روستا و حتی شهر، بعضی از مردم به ما گفته اند که به روحانی رای داده ایم. پرسیدیم چرا؟ پاسخ شنیدیم که اصولگرایان که فرد خاصی را معرفی نکردند، ما هم گفتیم همین آخونده خوبه، به همین رای بدیم! نکته پنجم: خوب است هر گروهی بعد از مدتی، به عملکردش به دقت بنگر و نقاط ضعف و قوتش را دریابد تا به طور کلی منحل نگردد. برای اصولگرایان توهم زده، این شکست بسیار می تواند درس عبرتی باشد تا خیال نکنند هرکاری کنند مردم آنها را می خواهند! خوب است به جای اینکه تقصیر را به گردن هم اندازند همه به سهم خود، خودرا مقصر بداند و برای رفع نقصش تلاش کند و متوجه باشند که ثمرده اختلاف ، چیزی جز شکست نیست. حالا بروید به جان احمدی مظلوم دعا کنید!! نکته ششم: برخی از دوستان، هنوز دولت جناب روحانی شورع نشده ، شروع به بدگمانی کرده اند. ما که هنوز ایشان را به خوبی نمی شناسیم. اجازه دهید شروع کنند و خرابکاری ببینیم، بعد ما هم شروع کنیم!! نکته هفتم: بروید خدا را شکر کنیدکه عارف پیروز میدان نشد!!! در آخر از انتقادات و نظرات شما سپاسگزارم.
[ دوشنبه 92/3/27 ] [ 5:8 عصر ] [ محمدحسین بلاغی ]
[ نظر ]
|
|
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |