حضرت عشق جل جلاله |
فاطمه پنج ساله ما زیاد می پرسه که :«کی برف میاد؟» آخه مامانش بهش گفته وقتی برف بیاد، تولدته! سالی که متولد شد، همون سالی بود که قم، برفی کم سابقه اومد، همه خیابون ها یخ زده بود، مسئولین شهر غافلگیر شدند، نه هزار کنتر آب، یخ زد و ترکید! از اون سال به بعد، هرساله مسئولین، کنارخیابونها شن و نمک می گذارند...اما دیگه برف نمیاد!! امسال فاطمه ما خیلی انتظار برف کشید...مقداری از روز تولدش هم گذشت و برف نیومد اصلا امسال هوای قم بهاری بود! فقط یه چند روزی سرد شد خلاصه جشن تولدش هم گرفت و برف نیومد اما بالاخره امروز صبح، یه برف خوبی اومد خونه ما طبقه چهاره(آسانسور هم نداره!) رفتیم پشت بام برف بازی کردیم این هم آدم برفیمونه
این هم اون ور خونه ما هانیه خانم هم لنگه دستکشش گم شده بود جوراب کرد دستش!!
[ پنج شنبه 91/12/17 ] [ 11:15 صبح ] [ محمدحسین بلاغی ]
[ نظر ]
تولید لباس های ایران، اسلامی اول باید تعریفی از لباس ایرانی و اسلامی ارائه کنیم و بعد تولید کنیم به نظر می رسد، ملاک اصلی در مورد حجاب را پوشش گرفته اند و بر این اساس می گویند: چادر، حجاب برتر است و یا مدهایی برای لباس ها طراحی می کنند که پوشش دارد، اما تحریک کننده اند اما به نظر می رسد این مسئله قابل بحث است و ملاک، علاوه بر پوشش، عدم تحریک کنندگی نیز می باشد مدهایی که ارائه کرده اند، آن قسمتی که برای لباس های داخل خانه است که هیچ اما آن دسته از مدهایی که جلوی نامحرم استفاده می شوند،اگر دارای این دو ملاک نباشند اسلامی نیستند البته اولا:از زحمات باید بسیار تشکر کرد ثانیا:همه مدهای تولید شده اینگونه نیستند ثالثا:اینکه تحریک کنندگی باید به چه میزان باشد، مورد بحث است که بماند
[ چهارشنبه 91/12/16 ] [ 9:23 عصر ] [ محمدحسین بلاغی ]
[ نظر ]
( آشنایی با ادیان بزرگ . حسین توفیقی.ص64) البته این مطلب، گذشته از آن است که مراسمی که الان در کشور ما انجام می شود کاملا با آنچه به عنوان شب سوری انجام می شده متفاوت است. آنچه امروزه اجرا می شود بیشتر یک بازی با مرگ است تا یک مراسم مذهبی یا ملی
[ چهارشنبه 91/12/16 ] [ 2:54 عصر ] [ محمدحسین بلاغی ]
[ نظر ]
یک طلبه سودانی: وقتی به سودانیها میگوییم که هیچ افسر انگلیسی و آمریکایی بین مردم ایران نیست، تعجب میکنند !
خارج از ایران قدر عزت را میدانند چون ذلت کشیدهاند متأسفانه در ایران وقتی در تاکسی و… مینشینیم، حرفهایی دربارهی انقلاب میشنویم که میفهمیم مردم هنوز متوجه نشدهاند که انقلاب چه بوده و چه برایشان آورده است. به نظر من اگر انقلاب فقط عزت آورده باشد، کافی است. شما تحمل میکنید که یک سرباز آمریکایی به فرماندهانتان بشین، پاشو بگوید؟ برود به مغازه و هرچه میخواهد بردارد؟ دختر را در خیابان بگیرد و ببرد و کسی نتواند چیزی بگوید یا تعقیب کند؟ ما اینها را حس میکنیم. این عزت شما هم هزینه دارد؛ تحریم و جنگ و… بهای این عزت است. اگر در آنجا بگویید که انقلاب اسلامی، عزت آورد، همه میفهمند؛ چون آنها ذلت کشیدهاند. اما متأسفانه در اینجا متوجه نمیشوند. پایداری اسلامی ایران چه در جنگ و چه در برابر فشارهای غرب و این خودباوری که باعث پیشرفتهای وسیع در عرصههای مختلف شده است را انقلاب اسلامی تزریق کرده است؛ والّا نبود. ایران شده قبلهی مستضعفان؛ یعنی الآن نگاه سراسر جهان به ایران است و آن را بهعنوان الگو پذیرفتهاند. مردم شمال آفریقا میترسند که حرفهایشان دربارهی انقلاب اسلامی ایران منتشر شود؛ چون هنوز ارتباط با ایران در عرف برخی از این کشورها جرم است. میترسند؛ چون سالها تحت حکومت ظلم بودهاند. این، بخشی از مصاحبه بود و کاملترش را در اینجا ببینید
[ سه شنبه 91/12/15 ] [ 10:9 عصر ] [ محمدحسین بلاغی ]
[ نظر ]
در مسائل فرهنگی ، هرگاه چیزی منع می شود باید جایگزینی مناسب نیز برایش تعریف شود. مثلا اگر زنا حرام شود ازدواج حلال می شود. به نظر بنده همانطور که می گویند در غرب مسائل جنسی عادی است در زمان پیامبر(ص) هم با وجود کنیزان فراوان و تعدد زوجات ،عادی بوده . اما در کشور ما این مسائل، که محدود شده جایگزین مناسبی برایش قرار داده نشده (چون محدودیت ها موافق نظر کسانی بوده که جو غالب دینی دستشان است و دین را فقط محدودیات می دانند و از طرف دیگر، آن آزادی هایی که در دین است«مثل متعه»،گاها مخالف سکولاریسم بوده و فرهنگ سکولاری با اجرای آنها مخالفت داشته و بر علیهش تبلیغ کرده.) اگر همینقدر که حجاب ترویج می شود و درست هم هست، متعه هم در کنارش ترویج می شد اوضاع جنسی جامعه ما به حد انفجار نمی رسید(البته متعه به صورت فرهنگ سازی شده و به گونه ای که در جامعه کار بدی تلقی نشود. بر خلاف الان که از زنا بدتر است!!!نه اینکه صرفا خانه عفاف را مطرح کنیم که صرفا یک مساله اجرائی است نه فرهنگی ) آنچه تا کنون درکشور اجرا کرده ایم شباهت به رهبانیت کلیسا دارد و از قوانین دینیمان، محدودیتش را گرفته ایم و آزادی اش را نفی کرده ایم. اگر قرار است دین اجرا شود باید همه دین اجرا شود نه این که «یومنون ببعض و یکفرون ببعض» باشیم. متاسفانه بر محدودیتها و تحریمهای دینی، بیش از حلال ها و آزادی هایش تاکید می کنیم . در حالی که دین ، حلال و حرام ،هردو را با هم دارد و مسائل جنسی را خیلی راحت بیان و حل کرده . یک بانوی ژاپنی به نام بانو ساچیکوموراتا کتابی به نام «ازدواج موقت» نوشته. ایشان در پیشگفتار کتاب، می نویسند: موضوعات بسیاری است که شرقیان،آنرا دلیل عقب ماندگی خود دانسته و به دور انداخته اندو یا لااقل توجهی به آن ندارند، ولی متفکران غربی، پس از تحقیقات و بررسی های زیاد در تاریخ گذشته و مشاهده واقعیت های اجتماعی کنونی، بدین نتیجه رسیده اند که همان امور، کلید حل مشکلات امروزی است. در صفحه 85 این کتاب آمده: روزگار شهادت می دهد به اینکه : در مغرب زمین به اصطلاح امروزی، آخرین مد ازدواج، ازدواج قراردادی است، به این معنا که زن و مرد با هم توافق می کنند و برای مدت معینی ازدواج می نمایند در حالی که در سرزمین شیعه مذهب، متعه را به دست آویز تساوی زن و مرد، کم کم و به تدریج از بین می برند و نکته قابل توجه در این قضیه آن است که در نتیجه تساوی زن و مرد و آزادی کامل زن در مغرب زمین، ازدواج قراردادی به وجود آمده است. [ یکشنبه 91/12/13 ] [ 10:45 عصر ] [ محمدحسین بلاغی ]
[ نظر ]
[ جمعه 91/12/11 ] [ 10:50 صبح ] [ محمدحسین بلاغی ]
[ نظر ]
صف پسته دیده نشده بود که دیده شد! یک تن آهن را می فروشند 22 میلیون!!
چه بگویم؟! می گویند پنج هزار تن پسته احتکاری را کشف کرده اند.بعد گفتند آن پسته ها را به قیمت سی هزار تومان می فروشیم. بنده چند سوال دارم: اولا پسته ها را چرا به قیمت سی هزار تومان؟ به قیمت پنج هزار تومان بفروشید تا قیمت پایین آید. ثانیا احتکار کنندگان را چکار کردید؟مشکل اصلی آنها هستند. اگر چند نفر از اینها را در میدانهای شهر شلاق می زدید عبرت برای سایرین می شد و بقیه پسته های احتکاری که شما کشف نکرده اید را هم از ترسشان وارد بازار می کردند. پراید را با قانون خودتان گران کردید، آنهم بیش از صد درصد! بعد می گویید قرار است بین ده تا بیست در صد ارزان کنیم. خیلی ببخشید. مردم را چه فرض کرده اید؟ خود نمایندگی هایتان احتکار می کنند (بنا بر آنچه خود تلوزیون این روزها نشان می دهد) ، با آنها چه برخوردی می کنید؟!! مگر مدیریت خودرو سازی ها را دولت بر عهده ندارد؟ مگر این نمایندگی ها، نماینده خودرو سازها محسوب نمی شوند؟ با این اوصاف ، آیا دولت، شریک جرم نیست؟! شما مدیران خودتان را نمی توانید کنترل کنید، آنوقت می گویید بازار را کنترل و نظارت می کنیم؟! بنده دلم از این نمی سوزد که مثلا نتوانم مسافرت روم و در یک هتل ساکن شوم یا اینکه مثلا نتوانم پسته بخرم... دلم از این می سوزد که چه خونها در راه این انقلاب ریخته شد چه مهنتها که کشیده نشد چه زنهایی که بی شوهر نشدند چه مردهایی که بی دست و پا نشدند
چه کودکانی که یتیم نشدند
و هزاران چه دیگر... دلم از این می سوزد که به اسم اسلام و دفاع از ولایت ، چنین کارهایی شود دلم از این می سوزد که می گوییم ما خدمت رهبری ارادت داریم...اما اطاعت کو؟!! امروز یکی از دوستان، بعد از درس خارج می گفت: بعضی جاها با لباس طلبگی ام نمی روم. چون مردم فکر می کنند از دست من کاری ساخته است و می آیند و به درد دل می نشینند و هرچه می گویم من هم مثل شما هستم و کاری از من ساخته نیست، باورشان نمی شود... خلاصه این اوضاع، شایسته این ملت نیست. کاری که حرام خورهای داخلی کردند و می کنند، خیلی سخت تر از تحریم بود و هست و اثرش هم بیشتر بود والبته دلیلش: سوء مدیریت است و عدم برخورد قاطع و محکم. شکر خدا در این مملکت، همه دزدهای گردن کلفت، مصونیت قضایی دارند!! اگر اینطور نیست،گران فروشان(شامل مدیران خودروسازی هم می شودا) را به جای جریمه نقدی، در میادین شهر، شلاق بزنید.
[ سه شنبه 91/12/8 ] [ 10:31 عصر ] [ محمدحسین بلاغی ]
[ نظر ]
خیلی از ماها وقتی به پولی دسترسی پیدا می کنیم فورا به این فکر می کنیم که یا خانه مان را عوض کنیم یا ماشین بخریم یا عوض کنیم یا سکه بخریم و... اگر هم زندگی متوسطی داشته باشیم که خیلی از ما اینگونه ایم، با آمدن پول کلان، به این سمت می رویم که یک زندگی آنچنانی تشکیل دهیم ؛ خصوصا با این انگیزه که چشم دیگران در آید!!! چرا فکر نمی کنیم کمک کردن به دیگران، لذتش از خرید سکه و منتظر تورم ماندن(تا خیلی ها ضرر کنند و ما سود کنیم!!) بیشتر است؟! چرا وقتی به پول می رسیم، خودمان را گم می کنیم؟!! چرا نمی توانیم با وجود پولدار بودن، یک زندگی معمولی و در حد نیاز و راحت داشته باشیم و بقیه پولمان را برای کمک به دیگران مصرف کنیم؟ چرا؟ باور کنیم آرامش، اینگونه به دست نمی آید که آنقدر پول داشته باشیم که به راحتی بتوانیم ریخت و پاش کنیم ، در حدی که چشم فلانی در آید!! چرا تمام عمرمان به دنبال پول در آوردن و مجلل کردن زندگیمان هستیم؟! اینها سوالاتی است که سبک زندگی ما ایرانی ها را هدف قرار می دهد. گاهی هم به این فکر کنیم که از این پول، به خوبی استفاده کنیم، نه اینکه فقط به فکر درآودنش باشیم؟! گاهی هم به این فکر کنیم که با آرامش زندگی کنیم. چرا همیشه در حال دوندگی هستیم؟ اصلا پولدار شدن یک شبه چه معنی می دهد، که تبلیغاتش را کم نمی بینیم؟! شیخ جواد فاضل لنکرانی یکی از ادله حرمت شرکت های هرمی را این می دانستند که باکار کم درآمدی نجومی نصیب شودو به قول خودمان، یک شبه پولدار شدن!(اسلام با درآمدی که بخاطر کار مفید نباشد«پول بادآورده!»، مخالف است.) مشکل، این احساس نیاز است. ما زیادی احساس نیاز می کنیم به اینکه باید پول در آورد. باید مجلل بود. نباید خواهر شوهر یا باجناغ و... از ما مجلل تر باشند!! طلبه ای می گفت: بنده یک واحد آپارتمانی 76 متری دارم و یک پراید مدل 86 . فکر نمی کنم تا آخر عمرم، زندگیم از نظر مادی چندان فرقی با الان کند! حتی اگر درآمدم فرق زیادی با الانم کند! از زندگیم راضی هستم و با آرمش زندگی می کنم. تغییرات مادی زندگیم در همین حدود می چرخد. اما از آن طرف در مسائل فکری و علمی و خصوصا معنوی، احساس نیاز دارم و به لطف پروردگارم امیدوارم که زندگی ام از این نظر پیشرفت خوبی داشته باشد. یعنی اگر درآمدم هم خیلی متفاوت شود، آنقدر هستند کسانی که به آن اضافی درآمد من نیازشان رفع شود! شکی نیست که همه طلبه ها اینگونه نیستند؛ همانطور که همه غیر طلبه ها هم آنگونه نیستند. فقط به عنوان نمونه ذکر شد. باید که سبک زندگیم را عوض کنم... بیاییم با آرمش بیشتری زندگی کنیم... چیزهای مهمتر از پول هم در زندگی هست. آرامش با یاد خدا حاصل می شود...اگر خدا را فقط برای پول درآوردن نخواهیم!! احساس نیازمان را باید تغییر دهیم...
[ جمعه 91/12/4 ] [ 11:1 عصر ] [ محمدحسین بلاغی ]
[ نظر ]
در یک میهمانی، این بحث بود که چقدر سرطان ها زیاد شده. یکی گفت، بخاطر پارازیتی است که روی ماهواره ها می اندازند!! عجب!!!
پارازیت ماهواره همانقدر ضرر دارد که موج موبایل و رادیو و خودماهواره و... راستی معلوم نیست این لوازم آرایشی که ما ایرانی ها بیشترین مصرف کننده آن هستیم و 85 درصدش هم تقلبی است و سرطان زا چه مقدار باعث می شود ایرانی ها دچار سرطان شوند؟! چرا بعضی ها می خواهند سرطان را به گردن، پارازیت بیاندازند؟! اینکه پارازیت، کار درستی است یا نه، بحث دیگر است. به نظر بنده، اصل، در مسائل فرهنگی، مقابله فرهنگی بوسیله فرهنگ بومی است. اما این، به معنی اشتباه بودن مقابله سخت نیست. مقابله سخت هم در جای خود، لازم است. اما این هم باید توجه داشت، که لازم است و اصل نیست.در همه کشورها از جمله امریکا و کشورهای اروپایی، مقابله سخت وجود دارد؛آنها هم فیلترینگ دارند و... . در بحث حجاب هم همین مسئله وجود دارد. حجاب، یک فرهنگ است و برای دفاع از آن، باید کار فرهنگی کرد. اما عده ای، هدفشان و عملشان، بر اساس تعمداتی است که شاید گاهی به سرویس های امنیتی هم متصل باشند و با این افراد قطعا برخورد سخت هم لازم است.بعضی هم ناآگاهانه یا از روی راحت طلبی و... اهل حجاب نیستند که باید روشنگری بیشتری انجام شود تا بتوان اراده آنها را در انجام این فرهنگ دینی_ملی تحریک کرد.
[ چهارشنبه 91/12/2 ] [ 7:7 عصر ] [ محمدحسین بلاغی ]
[ نظر ]
|
|
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |