سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حضرت عشق جل جلاله
 

همه طلبه ها مثل هم فکر نمی کنند

اما تفکر من با عده ای از آنها شباهت دارد

حقیر افکار خود را در اینجا می نویسم تا افکار عده ای از طلاب را برایتان شرح داده باشم

باشد که مورد پسند حضرت عشق جل جلاله واقع شود، اگرچه به مذاق احدی خوش نیاید!

در مورد تصویر سمت چپ، اینجا را ببینید.


[ یادداشت ثابت - سه شنبه 91/6/15 ] [ 3:0 صبح ] [ محمدحسین بلاغی ] [ نظر ]

 

انسان برای حرکت در مسیر زندگی نیاز به انگیزه دارد. از قوی ترین انگیزه ها، دیده شدن و مورد توجه قرار گرفتن است. بسیاری از انسان ها خیلی وقت ها برای دیده شدن تلاش می کنند. مخصوصا امروزه و با ابزار های ارتباطی جدید، دیده شدن راهکارهای پیچیده تری هم پیدا کرده است. تنها هدف خیلی ها برای ستاره سینما شدن، شهرت است! شاید یکی از دلایل این طلب شهرت هم، این باشد که گوسفندان به دنبال بزی می روند که در جلوی گله به عنوان اولین نفر از آب می پرد! جامعه، مخصوصا اگر مثل جامعه ما کم مطالعه باشد، پر است از انسان هایی که به دنبال بز گله حرکت می کنند! در چنین جامعه ای سلبریتی بودن خیلی مهم می شود. بگذریم که جامعه اهل مطالعه هم اگر اهل تفکر و اندیشه ورزی نباشد همین می شود. به هر حال(دلیلش این باشد یا غیر این) دیده شدن و مورد توجه قرار گرفتن برای انسان مساله جذابی است.

تاجایی که اذکاری هم برای عزیز شدن داریم

اما مشکل از جایی شروع می شود که انجام کار برای دیگران موجب از خود بیگانگی و تباه شدن می شود. از خود بیگانگی یعنی فاصله گرفتن انسان از حقیقتی که بر اساس آن خلق شده است، جدا شدن از آن خود واقعی و متمایل شدن به این سو و آن سو؛ چونان پشه هایی حزب باد که به هر سو وزد آنها را نیز با خود می برد! یک روز شلوار پاره مد می شود (که گدا و غیر گدا را نمی شود تشخیص داد!) و روزی موهایی اینجوری:

مده مگه چیه؟!

از خود بیگانگی اقسامی دارد فراوان، که در این نوشتار نمی گنجد. اما کاملا خلاصه به برخی موارد شایع آن که در اینجا به کار بحثمان می آید اشاره می کنیم: یکی از اقسام، از خود بیگانگی فرهنگی است که دو شکل دارد:

الف) خود را در دیگری دیدن و شخصیت زدگی که انسانی محو در دیگری می شود و نوعی خود باختگی در شخص ایجاد می شود و همه حرکات و سکنات انسان شبیه دیگری می شود. اینکه فرد، خود را در یک استاد، یک ورزشکار، یک بازیگر و ... می بیند. اینکه انسان عقل خود را کنار گذارد و هرچه مراد گفت یا عمل کرد گوش کند و تابع محض باشد. این بخش، هم شامل مرید بازی صوفیانه می شود و هم سلبریتی بازی احمقانه!

سلبریتی بازی احمقانه

ب) مورد دیگر، احساس حقارت است (خود کم بینی). انسان تا خودش را نسبت به دیگری کم ببیند، تابع او می شود. درباره فرعون، آیه 54 سوره زخرف می فرماید: او قومش را تحقیر کرد و از او اطاعت کردند.

از جمله اثرات از خود بیگانگی، اضطراب و بی معنایی در زندگی است. انسان برای فرار از این اضطراب، سراغ برنامه ای سرگرم کننده و پرکننده وقت می رود و گاها حتی مواد مخدر و ... تا وقت نکند توجه به آن خود اصیل داشته باشد. دست برداشتن از این عادات زشت و برنامه های صرفا سرگرم کننده، سخت است و سعی می کند هیچوقت به اینکه به یاد خود واقعی اش بیافتد فکر نکند و از آن فرار می کند و تمام وقت خودش را پر می کند و یک معنای پر کردن اوقات فراغت همین است! راهکارهایی که انسان ها ایجاد کرده اند تا به خود فکر نکنند را بشمارید فراوان است. با ایجاد نیازهای کاذب، آنقدر ما را دچار درگیری های ذهنی می کنند تا نتوانیم به خودمان فکر کنیم. این درگیری ذهنی در گذشته با ترویج تجملات و در نتیجه وام ها و قسط ها و... بود اما امروز با آمدن فضای مجازی تکمیل شده است. اگر با خویش خلوت کنیم و بیاندیشیم که ما اگر همه اموال و عناوین خوب را داشته باشیم باز احساس کمبود داریم و ما را راضی نمی کند چون از خودمان دور هستیم که در واقع از خدای خود دوریم، برنامه زندگی مان تغییر خواهد کرد. قرآن در آیه 15 سوره زمر، زیانکار واقعی را کسی می داند که وجود خودش را باخته باشد.

تا اینجا گفتیم از طرفی انسان دوست دارد دیده شود و مورد توجه دیگران واقع شود و از طرفی اگر این را ملاک راه خود سازد، دچار از خود بیگانگی می شود. اما راه حل چیست؟

مدتی است این بحث در فضای مجازی زیاد منتشر می شود که «برای خودت زندگی کن. خودت باش» و تعبیراتی از این قبیل. اما به نظر می رسد کلمه حقی است که اراده باطل از آن شده است! می گویید نه؛ بخوانید:

 در مبانی فکری مکتب های مختلف، شباهت های زیادی وجود دارد. اما نکته مهم در تفاوت های ریز و نکته های ظریفش است. این بسیار خوب است که انسان برده دیگری نشود و رفتارش را بر اساس خود باختگی و از خود بیگانگی رقم نزند. این راهی است که انبیاء به بشر نشان داده اند. بشری که می گفت بت می پرستم چون پدرانم پرستیده اند!(سوره زخرف/23) پیامبران گفتند خودتان باشید، اما خود واقعیتان؛ نه خود احساسی و تمایلات حیوانی. این نقطه تحول و بسیار مثبت و خوبی است که انسان تصمیم بگیرد خودش باشد، اما به شرطی که در تصمیم گیری ها، روحیات اخلاقی و نیکش را برتری دهد، نه احساسات و خود بینی هایش را و به عبارت دیگر خود الهی و فطری اش را برتری دهد، نه خود حیوانی را. این خیلی خوب است که انسان تصمیم بگیرد تقلید نکند، اما به این شرط که تصمیم بگیرد خودش تحقیق کند.

برخی مکاتب فلسفی مخصوصا اگزیستانسیالیسم، نیز اینگونه سخن می گویند که خودت باش و انسان، خودش خودش را می سازد و اگر بگوییم دارای حقیقتی پیشینی است آزادی اش را محدود کرده ایم و آن وقت است که زندگی توده ای و گله وار خواهد داشت.

دین و اگزیستان، هر دو می گویند خودت باشد. اما مساله این است که اگزیستان ها بر اساس مبنای اومانیستی، محدوده آزادی انسان را آنقدر گشاد تصور می کنند که برای او هیچ قالب و فطرت و اثر پذیری از محیط و وراثت را نمی پذیرند و با این پیش فرض می گویند خودت باش. نام این نوع آزادی، «آزادی از» است. یعنی فقط مهم است که از هر چیزی آزاد و رها شوی، اما اینکه با چه هدفی و به کدام سمت می روی مهم نیست. محصول این آزادی می شود سلبریتی هایی مثل مایکل جکسون و ستاره های هالیوودی. شنیدم یکیشان تعدادی از دنده هایش را برداشته تا دهانش به آلتش برسد! ثمره این نوع فکر می شود آزادی همجنس بازی! گینس این مکتب می شود رقابت در امور احمقانه و حیوانی و صرفا برای رسیدن به شهرت و لذت مادی بیشتر، نه رقابت در امور معقول و خیر و فطری انسانی و رقابت در انسانیت و اخلاق و کمک به همنوع و ... .

گینس، رقابت احمقانه

اما در مقابل این، «آزادی برای» است. این مکتب از ابتدا هدف از آزادی را مشخص می کند و بر اساس آن، موارد «آزادی از» را تعیین می نماید. ابتدا باید دید می خواهیم به کجا برسیم تا براساس آن، ببینیم از چه اموری می توانیم رها باشیم. در اینجا آزادی، هدف نهایی نیست؛ بلکه هدف متوسط است و هدف نهایی را هرچه تعریف کنیم، محصولش بر همان اساس شکل خواهد گرفت. محصول این نوع برای خود بودن، ابوذر و سلمان دیروز و زین الدین ها و باکری ها و همت ها و حججی های امروز اند. فقط بر اساس این مکتب است که ایثار معنا میابد. (کاش مسئولین جمهوری اسلامی هم راه آنها را رفته بودند تا انقلاب را از دست نمی دادیم. اما حیف! وقتی نماینده مجلس ما با موگرینی خویش انداز می گیرد تا خود را مطرح کند و شهرتی یابد به نظر شما کدام مکتب را انتخاب کرده است؟! ثمره اش هم می شود اینکه با وجود سختی های فراوان مردم در این اوضاع اقتصادی، مسئولی با افتخار می گوید 19 میلیون حقیوق می گیرد و مجلسی از خود بیگانه شده موگرینی پرست هم این را قانونی می داند! بگذریم.)

بنابر این، ما هم «خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو» را شعار بزها می دانیم و در مقابلش می گوییم «خواهی نشوی همرنگ، رسوای جماعت شو» اما رسوای جماعت عامه توده ای شو که گله وار زندگی می کند و بره وار می چرد! نه رسوای خدایی که تو را انسان آفرید و تو را نعمت انسانیت عطا کرد تا خلیفه او در زمین باشی.

پس گذشت که از طرفی انسان دوست دارد دیده شود و از طرف دیگر اگر اینرا ملاک زندگی اش قرار دهد دچار از خود بیگانگی می شود و برای حل این مشکل، گفتیم که خودت باش اما خود واقعی و انسانی و نه حیوانی که بر اساس اومانیست و آزادی نامحدود اگزیستان ها بنا می شد.

اما هنوز یک مشکل وجود دارد و آن اینکه اگر برای خودم باشم، پس آن احساسی که دوست دارم دیده شوم چه می شود؟!

پاسخ این است که اگرچه آن برای خود بودن اگر واقعا درونی شود و محقق شود و در انسان تحول ایجاد کند آنقدر لذت بخش است که این لذت دیده شدن توسط دیگران را کمرنگ می کند اما برای اینکه هم خودت باشی و هم از دیده شدن لذت ببری جمعش به اخلاص است. یعنی انسان کاری می کند که نزد دیگری محبوب باشد؛ اما آن دیگری کسی جز خداوند نباشد. بر این اساس انسان از طرفی برای نگاه دیگران و حرف دیگران ذره ای ارزش قائل نیست و از طرف دیگر این، موجب خود خواهی و تکبر و ... نمی شود. چون برای کسی ارزش قائل است که می گوید به دیگران محبت داشته باش به کمک و یاری آنها بشتاب، خود را بر دیگران برتر ندان، حواست به دل دیگران باشد و نگو دارندگی و برازندگی و با دارایی ات پز بده! این، تنها راه حفظ کرامت انسانی است و غیر از این، شعار است. به عبارت دیگر اگر به شخص دیگران نگاه کند کاری به آنها ندارد و برای خودش زندگی می کند نه آنها، اما وقتی از این جهت به دیگران می نگرد که بنده معشوق اند و مخلوق خالق، و حضرت عشق جل جلاله امر به محبت به آنها و تکریمشان نموده، وظایفی را نسبت به آنها بر عهده خود می بیند.

از جمله اثرات اخلاص احساس استغناء از غیر خداوند است. استغناء از نگاه مردم، از اینکه مردم چه می گویند، از نگاه به دست مردم و انتظار کمک از آنها، از بیان مشکلات به مردم و گدایی کردن ترحم و از ... . هر کدام از اینها نیز خود تاثیرات مثبتی در زندگی دارند. مثلا چشم به کمک دیگران نداشتن، انسان را به کار وادار می کند. اثر دیگر اخلاص این است که اگر کمکی به دیگران کردیم، اگر این کمک فقط برای خدا باشد، منتظر تشکر او نیستیم و اگر او تشکر نکرد یا حتی ناشکری کرد، ناراحت نمی شویم. چون برای خدا وظیفه خود را انجام داده ایم. همچنین وقتی کمکی به کسی می کنیم چون وظیفه خود می دانیم و با خدا معامله کرده ایم و نه با شخص، بر سر کسی منت نداریم. این در کار خیری است که وظیفه واجب ما نبوده است. اما نمونه این اثرگذاری اخلاص در مورد وظیفه واجبی که بر عهده ما بوده مانند پرداخت نفقه واجب النفقه مثلا به فرزندان. حتما شما هم  بارها دیده اید که مثلا پدری می گوید من برای شما جان کندم و حالا شما ... . اخلاص باعث می شود نگاه به پرداخت مخارج اینگونه نباشد و منتی بر سر کسی نباشد و اینطور شاید پاسخ بهتری هم دریافت شود.

خلاصه اینکه اگرچه اگزیستان ها آزادی بسیار وسیعی را مطرح می کنند که برای بعد احساسی و شهوانی انسان جذابیت دارد، در مقابل، آزادگی و کرامت انسانی مطرح می شود که برای انسانیت انسان جذاب است.

باید مراقب  باشیم  از چاله  بیرون نیامده، به چاه نیافتیم؛ مثل برجام!! چرا که احساس می شود این روند، انحراف اومانیستی پس از انحراف شهرت زدگی، خودباختگی و سلبریتیایی است! یعنی یک آزادی بی قید و بند که خود حیوانی را برتر از هر چیز می داند و هدفش فقط لذت مادی است و همه قید و بند ها را کنار می گذارد و همه دارایی حقیقی انسان که انسانیت اوست را به باد فنا می دهد. «وَ لا تَکُونُوا کَالَّذینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُون‏»(حشر/19) مانند کسانی مباشید که خدا را فراموش کردند، پس خدا هم آنان را دچار خود فراموشی کرد، اینان همان فاسقان اند.

حقیقت یاد خدا

 


[ یکشنبه 97/10/30 ] [ 10:52 صبح ] [ محمدحسین بلاغی ] [ نظر ]

 

آیت الله جوادی آملی

آیت الله جوادی آملی بر مزار مادر

با انتقاد از ذخیره کالا و احتکار توسط مردم فرمودند: رسول گرامی اسلامی فرمود: کسانی که روزی خدا را می‌خورند دو قسم است؛ کأَینْ مِنْ دَابَّةٍ لا تَحْمِلُ رِزْقَهَا اللَّهُ یرْزُقُها وَ إِیاکمْ. فرمود: پرنده‌ها، جنبنده‌ها حیوانات دو قسم هستند: بعضی‌ها اهل پس‌انداز و ذخیره‌اند، بعضی آزادانه زندگی می‌کنند. آن کبک و کبوتر و هزار‌ها مرغی که به طمع این تالاب‌ها صد‌ها کیلومتر را بال می‌زنند، با دست خالی می‌آیند با دست خالی برمی‌گردند، در مقصد روزی‌شان تأمین، در بین راه روزی‌شان تأمین، در مبدأ روزی‌شان تأمین؛ فرمود: آن پرنده‌هایی که اهل پس‌انداز و ذخیره نیستند، من روزی آن‌ها را می‌دهم. آن حیوانانی که اهل ذخیره‌اند؛ مثل موش آن‌ها را هم من روزی می‌دهم. شما موش‌وار زندگی نکنید، مثل کبک و کبوتر زندگی کنید. شما ببینید میلیارد‌ها ماهی در اقیانوس‌ها از یک سمت به سمتی؛ این‌ها مگر اهل بانک‌اند، بانک‌دارند ذخیره دارند؟ این‌ها صبح بلند می‌شوند به امید خدا تا شب روزی‌شان تأمین است. میلیون‌ها پرنده این طور هستند، کبک‌ها این طورند، کبوتر‌ها این طور هستند، گنجشک‌ها این طورند، بلبل‌ها این طورند؛ هزاردستان این‌طور هستند. وقتی این آیه نازل شد، چون آن‌ها حرف خدا را باور داشتند، گفتند ما هم بال بال می‌زنیم و می‌رویم مدینه؛ با دست خالی بال زدند، از مکه آمدند به مدینه، شدند جزو مهاجرین. این همه آیات باعظمت در مدح مهاجرین است. ایشان کبوتروار و کبک‌وار زندگی کرده‌اند؛ آنکه دو تن طلا تهیه می‌کند، موش‌وار زندگی کرده است  .

منبع: فردا

 


[ سه شنبه 97/7/10 ] [ 5:24 عصر ] [ محمدحسین بلاغی ] [ نظر ]

دوران غریبیست

مظلومیت شیعه پایان ندارد؛ با اینکه حکومت دارد!

برای امنیت این کشور و این نظام، شهیدش را شیعه متدین می دهد، پزش، پولش، منصبش، رانتش و ...ش! از برای برخی مسئولین و طیفهای سیاسی است. حشرهم الله مع یزید علیه اللعنه

برخلاف قانون کشور، دخترکی مجرم کشف حجاب می کند و زمانی که پلیس وظیفه شناس به او تذکر می دهد، با کولی بازی و لودگی و فیلم سازی، بر جرمش می افزاید؛ آن وقت دولتی ها به جای دفاع از قانون و پلیس، از مجرم حمایت می کنند!

ما شهید داده این نظامیم و دفاع از آرمان ها که اصل نظام در راس آن است در خون ماست

اما کاش مسئولین کار را به جایی نرسانند که شهید داده ها هم از نظام برگردند

با این استدلال صحیح، که ما برای بی حجابی شهید نداده ایم، برای برگزاری کنسرت و رانت خواری و لاپوشانی کم کاری در فراری دادن جواسیس شهید نداده ایم، آنها که از منافع این انقلاب استفاده حداکثری می کنند و طرفدار بی حجابی ولنگاری اند، خود باید هزینه امنیتش را هم بدهند. اینجور که پیش می رود دیر نیست که آقایان از همجنس بازی هم حمایت کنند؛ چرا که فردا روزی انتخابات است و به رایشان نیاز دارند! چنانچه در انتخابات اخیر با رای امثال فرح پهلوی و جیسن رضائیان جاسوس بهره بردند.

بر مسئولین لازم است از پلیس وظیفه شناس تشکر کنند و مجرم را نیز به سزای عملش برسانند.


[ یکشنبه 97/2/2 ] [ 10:21 صبح ] [ محمدحسین بلاغی ] [ نظر ]

 

بالاخره بعد از مدتی رجز خوانی ترامپ گاودوش، دیشب ساعت 4 با همراهی فرانسه و انگلیس حدود 100 موشک را از ناوها و جنگنده هایشان به چند نقطه نظامی و علمی در سوریه شلیک کردند.

چند سال قبل که کشتی نجات را به یمن فرستادیم، جان کری به ظریف گفت این حرکت را تحمل نمی کنیم و ایران که نمی خواست در انظار عمومی ضایع شود محموله کشتی را بازنگرداند و آنرا به جیبوتی برد و گفت سازمان ملل مواد غذایی و دارویی را به یمن ببرد. البته بار کشتی در جیبوتی توسط گرسنه های آنجا غارت شد!

ترامپ هم که از مدتی قبل سروصدا راه انداخته که حمله می کنیم، وقتی با تهدیدات مهمی روبرو شد مجبور بود در حد محدود خودی نشان دهد تا ضایع نشود. بنابراین یک حمله کاملا نمایشی با هماهنگی که با روسها انجام داده بود صورت گرفت.

تمام نقاط هدف از قبل تخلیه شده بود و اکثر موشک های شلیک شده، یا توسط پدافند هوایی سوریه منهدم شد و یا منحرف و به هدف اصابت نکرد. مثل چندی قبل که به پایگاه شعیرات سوریه حمله کرد و آن زمان هم پایگاه از قبل تخلیه شده بود و صرفا چند موشک به بیابان زد!

پاسخ پدافند سوریه به موشک های آمریکا، انگلیس و فرانسه

اما در این مدت روسها وعده هایی دادند که اگر پاسخی ندهند این بار آنها ضایع می شوند و باید منتظر حرکتی از روسها بود.

ایران هم که در این مدت سروصدای چندانی نداشت، روی زمین فعالیت های خوبی انجام داد که در صورت جدی شدن حمله به سوریه، پاسخ دندان شکن بدهد. البته پاسخ به حمله رژیم صهیون به t4   قطعی خواهد بود و تا کنون این حرکت را با موشک های یمن به ریاض و سخنان اخیر نصرالله جواب داده تا ترس را کاملا بر صهیونیست ها مستولی کند.

آرامش امروز صبح در دمش بعد از حمله آمریکا:

آرامش در دمش بعد از حمله نمایشی آمریکا

آرامش در دمش بعد از حمله نمایشی آمریکا

 


[ شنبه 97/1/25 ] [ 11:8 صبح ] [ محمدحسین بلاغی ] [ نظر ]

 

خدا را شاکرم که امروز توفیق داد توانستم به وقت شام را ببینم.

نکات مهمی در فیلم به آنها اشاره شده که البته بیشتر برای کسانی که ماجرای سوریه را پیگیری می کنند معلوم خواهد بود. مثل اینکه اشاره ای به دلیل همراهی اولیه برخی شیوخ سوریه با داعش دارد، یا اینکه برخی از داعشیان کسانی بودند که در غرب به فساد و هرزگی مشهور بوده اند و حالا خود را به نام اسلام به سوریه رسانده اند تا از آب گل آلود ماهی بگیرند.

برخلاف یتیم خانه که با همه ناراحت کنندگی اش آخرش انسان احساس شعفی درونی می کند، این فیلم شما را با ناراحتی به حال خود رها می کند. شاید سازنده خواسته این ناراحتی باقی بماند تا بیننده پس از دیدن فیلم به این فکر کند که پاسخ این همه سختی و رنج مدافعان حرم و خانواده هایشان را چه کسی خواهد داد؟!

در واقع تفاوتی که بین یتیم خانه و به وقت شام است این است که یتیم خانه، آن غرور و پیروزی که با زحمت نیروهای انقلابی برای همه ملت به دست می آید را نشان می دهد و به وقت شام، آن سختی و غم و غصه ای که همان نیروهای انقلابی و خانواده شان متحمل می شوند را (و البته در شعف آن پیروزی و غرور گاهی فراموش می شود).

به دوستان توصه می کنم حتما فیلم را در سینما تماشا کنند. نادیده گرفتن این زحمت، بی انصافی است و حداقل انصاف این است که فیلم را در سینما تماشا کنیم. البته به نظر حقیر بردن کودکانتون به همراه خود برای دیدن فیلم به صلاح نمی باشد.

سلامتی عمو ابراهیم صلوات

 


[ سه شنبه 97/1/21 ] [ 5:31 عصر ] [ محمدحسین بلاغی ] [ نظر ]

 

«با معرفت»، صرفا عنوانی نیست که در کوچه و خیابان به معنای «با مرام» بکار می رود. بلکه معرفت عنوانی است که به معنای آگاهی و دانش در مجامع علمی کاربرد دارد.

از جمله مباحث بسیار با اهمیت، راه رسیدن به معرفت و کسب دانش است.

روزگاری دنیای غرب چنان بر طبل حس گرایی میکوبید که همه دانش هایی که از راه غیر حس به دست می آمدند مثل راه عقل و وحی را مردود می شمرد. اما از آنجا که هر افراطی به تفریط منجر می شود، امروز در فلسفه علم به نسبی گرایی رسیده است و به همه راه ها از رمالی گرفته تا وحی نگاه یکسان دارد!

اما این جای بسی افتخار است که سیر کلی مذهب شیعه تقریبا همیشه در این بحث نگاهی اعتدالی و عقل گرا داشته است؛ نه مثل متمدن نماهای غربی فقط تجربه را معتبر دانسته، و نه مثل سلفی ها صرفا نگاهی نقل گرا به معرفت دینی داشته است.

در این میان به نظر می رسد تفکر داعش از سلفیه هم سخیف تر است و می توان به عبارتی گفت سلفیه افراطی. چرا که وهابی ها سعی دارند همه معرفت دینیشان را از راه نقل استنباط نمایند. اما داعشی ها نگاهشان اصلا معرفتی نیست؛ بلکه صرفا یک تقلید از تاریخ است! بدین معنی که فکر می کنند هرآنچه در دوره خلافت اموی و عباسی رخ داده است اعمالی اسلامی بوده و باید آنها را انجام داد. مثل برخی که فکر می کنند اگر عربی حرف بزنند اسلامی حرف زده اند!مثلا فکر می کرد باید برده داری را به همان سبک قدیم دوباره رواج دهد، یا اینکه قصد داشت همان مناطقی را که در دوره خلافت مذکور به عنوان سرزمین ها اسلامی بوده است را تصرف نماید و... .

برباد رفته

 بسیاری از اعمال دواعش را نمی توان به اسلام مرتبط ساخت مگر با همین نگاه و تحلیل که همه اعمال خلفایی که به نام اسلام حکم رانده اند را اسلامی بدانیم.

البته این نگاه در جامعه ما نیز گاها مشاهده می شود. چرا که برخی فکر می کنند حال که جمهوری اسلامی است هر رفتاری از مسئولین آن سر بزند، اسلامی است و آنرا به اسلام مرتبط می سازند! از مجوز های وزارت ارشادش گرفته تا بانک های ربوی اش و ... .

 


[ دوشنبه 97/1/20 ] [ 9:9 صبح ] [ محمدحسین بلاغی ] [ نظر ]

 

در ایام تعطیلات نوروز شبی دوستان در منزل یکی از بزرگان جمع بودند و از حقیر که معمم بودم خواستند نماز را همانجا به جماعت اقامه کنیم. وقتی برای نماز آماده می شدیم، یکی از دوستان اصلاح طلب به شوخی گفت: «ببینید ما اصلاح طلبان چقدر با اخلاقیم، حاضریم پشت سر یک اصولگرا نماز بخوانیم». حقیر آنجا عرض کردم که اصولگرا نیستم و ... بگذریم. اما درباره این جمله تحلیلی دارم:

این جمله و این نوع نگاه، خود یعنی سکولاریزم. توضیح اینکه:

سالها قبل یکی از اساتید می گفت برخی امور که در جامعه متدینین مهم قلمداد می شوند، در دین از آن اهمیت برخوردار نیستند و برعکس. مثال ایشان این بود که غیبت و تهمت و دروغ و ... اموری اند که در منابع دینی از اهمیتی بیش از حجاب برخورداراند؛ اما در میان متدینین، حجاب از اینها مهمتر قلمداد شده است.

عرض حقیر همان کلام استاد است اما با تغییر اساسی در مثال ها. از جمله اموری که در فهم عمیق دین، لازم است این است که باید گوهر اجتماعی دین را شناسایی کرد که به نظر می رسد عدالت باشد؛ و آن وقت سایر مسائل اجتماعی به ترتیب اولویت در اطراف آن قرار خواهند گرفت.

متاسفانه در جمهوری اسلامی آنچه در عمل به عنوان معیار دینی بودن قرار گرفته است، امور قشری و ظاهر دین مثل ریش، حجاب، نماز، شرکت در دعاها و ... است و اما عدالت، استکبار ستیزی، مبارزه با ظلم، نفی اشرافی گری، به نحوی به آنها نگریسته شده که گویا صرفا امور سیاسی اند و ربطی به دین ندارند!! در حالی که درستش این است که گفته شود عدالت، ظلم ستیزی، مبارزه با اشرافی گری، تولید ثروت برای جامعه و از آن راه کمک به نیازمندان، و اموری از این دست، در نگاه اجتماعی دین اصل هستند و متدین واقعی کسی است که به این امور اهمیت دهد. بله اینها بدون نماز و ظواهر دین، انحراف محسوب می شوند. همانطور که معنویت بدون ظاهر دین انحراف است؛ چنانچه مغز گردو اگر پوسته نداشته باشد فاسد خواهد شد. ظاهر دین باید باشد؛ اما آیا به قیمت رها کردن باطن آن؟ اگر باطن را رها کنیم و صرفا به ظاهر تکیه زنیم می شود همین که الان شده است. یعنی عده ای نماز می خوانند و دعا می کنند و ریش می گذارند... اما بحث مبارزه با ظلم، مبارزه با اشرافی گری که می شود خود، اشرافی زندگی می کنند، دستشان با ظالم در یک کاسه است، به جای مبارزه با استکبار، اهل مذاکره با آن هستند تا جایی که عاشورا را به درس مذاکره تحریف می کنند!

خدای متعال در قرآن می فرماید پیامبران را فرستادیم تا مردم قیام به عدالت کنند(حدید/25). نمی فرماید تا عبادت کنند. بله درباره خلقت انسان می فرماید تا عبادت کند.(ذاریات/56) اما مگر بدون عدالت و با وجود فقر، عبادت محقق می شود؟! مگر نفرمودند که فقر نزدیک است که منجر به کفر شود؟!(کافی/ج2/ص307) بیان رهبر در تبیین این مساله مثل همیشه روشنگر است:

«از جمله‌ى چیزهایى که مردم را به بهشت نزدیک میکند، بهبود معیشت مردم است؛ کادَ الفَقرُ اَن یَکُونَ کُفرا. جامعه‌اى که در آن فقر باشد، بیکارى باشد، مشکلات معیشتىِ غیر قابل حل وجود داشته باشد، اختلاف طبقاتى باشد، تبعیض باشد، شکاف طبقاتى باشد، حالت آرامش ایمانى پیدا نمیکند. فقر، انسانها را به فساد میکشاند، به کفر میکشاند؛ فقر را باید ریشه‌کن کرد. کار اقتصادى، فعّالیّت اقتصادى باید به‌طور جدّى در برنامه‌هاى مسئولین قرار بگیرد، که خب امروز بحمداللَّه مسئولین دنبال این چیزها هستند. فکرها را باید منتظم کرد، راه را باید درست تشخیص داد، درست باید حرکت کرد   . 23/02/93»

خلاصه اینکه یکی از ریشه های فرهنگی فسادزا، همین نوع نگاه است که ما نمازمان که دین است، پشت سر شما می خوانیم و با شماییم، اما مسائل اجتماعیمان ربطی به دین ندارد. چرا که دین در همان نماز و ریش و حجاب و ... خلاصه شد.

اصلا آرزوی ظهور امام زمان برای چیست؟ برای نفی ظلم و برقراری عدالت یا خواندن دعای ندبه؟! بله دعای ندبه هم خوب است. اما به شرطی که در کنار مبارزه با ظلم باشد. همانطور که اصل دعا کردن خوب است؛ اما به شرطی که با عمل همراه باشد که قاعده درست این است که از تو حرکت از من برکت. تا حرکت و عمل نباشد به دعای تنها آبی گرم نمی شود.

البته چنانچه اشاره شد منظور از اهمیت عدالت و ... این نیست که نماز و عبادیات اهمیت ندارد. بلکه بحث در جدا سازی این دو و بخشی را به عنوان دین و بخش دیگر را جدای از دین قلمداد نمودن است. ایمان به بخشی از دین و کفر به بخش دیگر دین را خدای متعال در قرآن رد می کند.(نساء/150، بقره/85)

 

 


[ شنبه 97/1/18 ] [ 6:19 عصر ] [ محمدحسین بلاغی ] [ نظر ]

چنانچه دیروز در مطلبی با عنوان «خرابکاری مسئولین قم» عرض کردم، راهپیمایی قم بر علیه اغتشاشات چند روز اخیر، با مشکل لغو و برقراری مجدد توسط شورای تامین استان، مواجه شد که ما با خوشبینی تمام، آنرا بی نظمی قلمداد نمودیم. اما این مساله، دلیلی بدبینانه ای نیز می تواند داشته باشد که لطفا بخوانید:

دولت اشرافگرایان چهاردرصدی از این می ترسد که تجمعات مردمی که احتمالا با خرابکاری خود دولتی ها از مسیر منحرف شده، به مسیر اصلی خود که از ابتدا آغاز شده بود باز گردد و در واقع مشکلات معیشتی که دولت عهده دار اصلی آن است را هدف قرار دهد.

از دیگرسو، برکسی پوشیده نیست که تجمع قم این توانایی را دارد که در این خصوص خط شکن و الگو باشد. از این جهت شورای تامین استان برای گسترده نشدن تجمع قم، یک ساعت قبل از راهپیمایی لغو راهپیمایی و ساعتی بعد برقراری آنرا اعلام می نماید تا به نحوی این پتانسیل را بسوزاند و اگر هم شعاری بر علیه بیکاری و گرانی و ... سر داده شد با توجه به کمبود جمعیت، آنرا به نام عده ای قلیل جا زده و مساله را به اصطلاح، ماست مالیزه نماید!

البته امیدوارم حق با همان تحلیل دیروزمان باشد!

 

اما این تحلیل، صحیح باشد یا ناصحیح، ضروری به نظر می رسد امروز که اغتشاشات پایان یافته و تجمعات گسترده و مختلفی در کشور بر علیه آشوبگران در حال وقوع است، شعارها صرفا بر علیه آشوبگران و حامیانشان سر داده نشود؛ بلکه مطالبات بحق مردم که از ابتدا باعث تجمع شده بود به تجمعات، بازگردد و به شعار اصلی راهپیمایی ها تبدیل شود و تجمعی فراگیر تشکیل شود برای احقاق حق ملت و رساندن خبر فشار و سختی مشکلات به گوش مسئولین اشرافی که تا آرنج دست در گوش خود نهاده اند و صدای فقر و بیکاری و مشکلات را نمی شنوند!!


[ پنج شنبه 96/10/14 ] [ 9:42 صبح ] [ محمدحسین بلاغی ] [ نظر ]

از دو روز قبل صدا و سیمای قم، مرکز خدمات حوزه، حضرت آیت الله نوری همدانی و سایر نهاد های انقلابی، مردم شریف قم را به راهپیمایی روز چهارشنبه 13 دیماه 96 دعوت کردند.

اما یک ساعت مانده به شروع راهپیمایی خبر آمد که بخاطر تصمیم شورای تامین استان، راهپیمایی لغو شده است!

یک ساعت بعد از این خبر، باز خبر آمد که از شورای تامین اجازه گرفته شده و راهپیمایی برقرار می باشد!

نیم ساعت بعد باز پیامک آمد که خروش خودجوش مردم قم در میدان جانبازان در جریان است بشتابید!

آیا شورای تامین از دو روز قبل مجوز نداده بود یا اینکه مجوزداده بود و بعد لغو کرد؟!

 

این بی نظمی واقعا مایه تاسف است. ما که راهمان دور بود و دیگر فرصت نکردیم خود را به این خروش خودجوش برسانیم. اما خدا باعث و بانی این بی نظمی را لعنت کند.


[ چهارشنبه 96/10/13 ] [ 10:58 صبح ] [ محمدحسین بلاغی ] [ نظر ]
   1   2      >
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
لینک دوستان
امکانات وب


بازدید امروز: 17
بازدید دیروز: 36
کل بازدیدها: 334273





Powered by WebGozar